هرگاه کسی کاری را انجام دهد که دیگران از انجام آن ناتوان باشند، به این عمل، اعجاز (عاجزگردانیدن دیگران) میگویند؛ زیرا با انجام آن عمل، دیگران را نسبت به انجام آن کار، عاجز نموده است.
واژهی «مُفسِد» از فساد است و فساد یعنی خارج شدن و کناره گرفتن از راهی که خداوند برای هر چیزی معیّن نموده است که باید در آن راه حرکت کند تا به کمال خود برسد، مثلاً روش و مسیر صحیحی برای رشد یک درخت وجود دارد که باید برآن روش و مسیر، رشد یابد تا به حدّ نهایی رشدی که برایش در نظر گرفته شده است برسد، اگر از آن مسیر خارج شود یا چیزی سبب خارج گرداندن آن، گردد در آن صورت دچار فساد شده است.
قضیهی شفاعت از مسائل بسیار مناقشهانگیز قرآنی است که مفسران و اندیشمندانی بسیاری را در طول قرنها به خود مشغول داشته است. آنچه مسلّم است اینکه در قرآن کریم، آیات فراوانی پیرامون شفاعت در قیامت وجود دارد که این آیات را میتوان در یک جمعبندی، به سه دسته تقسیم کرد:
دستهی اول: آیاتی که شفاعت را در قیامت نفی میکند؛ مانند: «أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ » (بقره:٢٥٤) «از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و شفاعتی»
١. انسان، ترکیبی از جسم و روح است. روح دارای دو نیروست: نیروی علم و نیروی اراده. روح وجه تمایز انسان از دیگر جانداران است و انسان بهوسیلهی آن به جهانبینی دست مییابد و موضعگیریهایی را دریافت میکند. انسان از طریق روح از سایر جانداران متمایز میگردد و بدینوسیله، عقاید و جهانبینی را کسب نموده و موضعگیریهایی را دریافت میکند؛ به بیان دیگر، روح انسان پس از درک جهانبینی حق و دریافت موضعگیری خیر و سپس تفکیک آن از جهانبینی باطل و موضعگیری شرّ، حقّ و خیر را انتخاب میکند و باطل و شرّ را رها مینماید.
خداوند متعال شریعت اسلام را طوری برای انسان ارسال نموده است که تا زمانی که انسان، روی این کرهی خاکی زندگی میکند، در هر زمان و هر مکانی برای او قابل اجرا باشد. خداوند در تدوین و وضع شریعت، تمام جزئیات احکام و قوانین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر جوانب برنامه زندگی بشر را بیان ننموده است؛ زیرا اگر تمام جزئیات را بیان میکرد، برای هر منطقهای درهر عصری چندین کتاب لازم بود تا جزئیات برنامههای روزانه را در آنها ثبت نماید.
١. مؤمنان (صاحبان ایمان و عمل صالح) پس از حسابرسی و تعیین بهشتیبودن، استحقاق مییابند که توسط بندگان صالح خدا(شافعان) برای ایشان دعا شود تا نتیجهی ایمان و عمل صالحشان (ورود به بهشت) تحقّق یابد. فلسفهی شفاعت و اعطای چنین مقامی به بندگان صالح خدا به این دلیل است که: ١ـ این موضوع تفهیم گردد که ایمان و عمل صالح، سبب هستند و تنها با بهکارگیری آن، نتیجه محقّق نگردیده و انسان مؤمن به بهشت نمیرود، بلکه باید خداوند هم آن نتیجه را محقّق گرداند؛
1. پایههای دیدگاه اسلامی در زمینهی تربیت ـ بر اساس کلمهی ربّ ـ عبارتند از: ١ـ انسان نیازمند تربیت است. ٢ـ انسان برای تربیت شدن آمادگی دارد؛ بنابراین، انسان مخلوقی محتاج و مستعد برای تربیت است. برای تحقّق این امر مهم، باید با استفاده از دو نیروی علم و اراده، در دو زمینهی جسم و روح، اخذ و عطا داشته باشد.
2. تربیت، انتقال متربّی از پایینترین درجه به بالاترین درجهی ممکن است؛ بهعبارت دیگر، تبدیل استعدادهای بالقوّهی انسان به حالت بالفعل از طریق ایجاد اخلاق و رفتارهای نیکوی ملکهشده، «تربیت» نام دارد.
یکم؛ وظیفهی مرد، مراقبت و سرپرستی مداوم از خانواده است؛ به این وظیفه، «قوّامیّت» میگویند و پذیرش قوّامیّت مرد، شوهرداری و تربیت فرزندان ازجمله وظایف زن است. نکتهی اساسی این است که زن و مرد هیچکدام نباید وظایفشان را بهعنوان حقوق خود قلمداد کنند؛ بر این اساس، مرد هرگز نمیتواند وظیفهی قوّامیت خود را به همسرش بسپارد و بالعکس؛ زیرا تکالیف، قابل تفویض نیستند و این کار بر مبنای مفاهیم دینی، همانند ترک روزه قلمداد میشود.
خداوند متعال، معجزهی جاودان خود، قرآن را به نامها و اوصاف متعددی خوانده است که هیچ یک از آنها مرادف دیگری نیست؛ بلکه هر یک جلوهای از این کتاب را به نمایش میگذارد. هر نام یا وصفی از قرآن در حقیقت، گواه و دلیلی بر کمال و جمالی از این کتاب آسمانی است و نشان از مرتبهای از مراتب بیشمار آن دارد. بازشناسی وجه تسمیهی این نامها و اوصاف قرآن کریم میتواند گوشهای از ظرفیت گنجینهی بیپایان آن را آشکار کند و اهداف هدایتی و تربیتی تعالیمش را نمایان سازد و به تَبَع، بر میزان شناخت
تأثیر وردها و ذکرها در تزکیهی انسان و توضیح استغفار، واژهی اخلاص و صلوات
«الحمد لله ربّ العالمین وصلّى الله وبارك على محمّد وعلى آل محمّد».
در این بخش مطالبی در باره اهمیت سه ورد: استغفار و اخلاص و صلاة بر پیامبر خدا(ص) گفته شده است.
باید یاد خدا خصلت انسان شود
نفس و روان انسان ویژگیی دارد که چون حالی بر آن عارض گردد؛ و بارها تکرار شود، خوی و صفت روان میشود؛ برای مثال اگر کسی ترسو شده – به یقین – آغازی داشته است؛ یعنی بار نخست، ترس او برای مثال سایه ضعیفی بر روان انسان بارها تکرار شود، خوی و صفت روان میشود؛
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل