واژهی «مُفسِد» از فساد است و فساد یعنی خارج شدن و کناره گرفتن از راهی که خداوند برای هر چیزی معیّن نموده است که باید در آن راه حرکت کند تا به کمال خود برسد، مثلاً روش و مسیر صحیحی برای رشد یک درخت وجود دارد که باید برآن روش و مسیر، رشد یابد تا به حدّ نهایی رشدی که برایش در نظر گرفته شده است برسد، اگر از آن مسیر خارج شود یا چیزی سبب خارج گرداندن آن، گردد در آن صورت دچار فساد شده است.
خداوند متعال شریعت اسلام را طوری برای انسان ارسال نموده است که تا زمانی که انسان، روی این کرهی خاکی زندگی میکند، در هر زمان و هر مکانی برای او قابل اجرا باشد. خداوند در تدوین و وضع شریعت، تمام جزئیات احکام و قوانین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر جوانب برنامه زندگی بشر را بیان ننموده است؛ زیرا اگر تمام جزئیات را بیان میکرد، برای هر منطقهای درهر عصری چندین کتاب لازم بود تا جزئیات برنامههای روزانه را در آنها ثبت نماید.
١. مؤمنان (صاحبان ایمان و عمل صالح) پس از حسابرسی و تعیین بهشتیبودن، استحقاق مییابند که توسط بندگان صالح خدا(شافعان) برای ایشان دعا شود تا نتیجهی ایمان و عمل صالحشان (ورود به بهشت) تحقّق یابد. فلسفهی شفاعت و اعطای چنین مقامی به بندگان صالح خدا به این دلیل است که: ١ـ این موضوع تفهیم گردد که ایمان و عمل صالح، سبب هستند و تنها با بهکارگیری آن، نتیجه محقّق نگردیده و انسان مؤمن به بهشت نمیرود، بلکه باید خداوند هم آن نتیجه را محقّق گرداند؛
1. پایههای دیدگاه اسلامی در زمینهی تربیت ـ بر اساس کلمهی ربّ ـ عبارتند از: ١ـ انسان نیازمند تربیت است. ٢ـ انسان برای تربیت شدن آمادگی دارد؛ بنابراین، انسان مخلوقی محتاج و مستعد برای تربیت است. برای تحقّق این امر مهم، باید با استفاده از دو نیروی علم و اراده، در دو زمینهی جسم و روح، اخذ و عطا داشته باشد.
2. تربیت، انتقال متربّی از پایینترین درجه به بالاترین درجهی ممکن است؛ بهعبارت دیگر، تبدیل استعدادهای بالقوّهی انسان به حالت بالفعل از طریق ایجاد اخلاق و رفتارهای نیکوی ملکهشده، «تربیت» نام دارد.
یکم؛ وظیفهی مرد، مراقبت و سرپرستی مداوم از خانواده است؛ به این وظیفه، «قوّامیّت» میگویند و پذیرش قوّامیّت مرد، شوهرداری و تربیت فرزندان ازجمله وظایف زن است. نکتهی اساسی این است که زن و مرد هیچکدام نباید وظایفشان را بهعنوان حقوق خود قلمداد کنند؛ بر این اساس، مرد هرگز نمیتواند وظیفهی قوّامیت خود را به همسرش بسپارد و بالعکس؛ زیرا تکالیف، قابل تفویض نیستند و این کار بر مبنای مفاهیم دینی، همانند ترک روزه قلمداد میشود.
تأثیر وردها و ذکرها در تزکیهی انسان و توضیح استغفار، واژهی اخلاص و صلوات
«الحمد لله ربّ العالمین وصلّى الله وبارك على محمّد وعلى آل محمّد».
در این بخش مطالبی در باره اهمیت سه ورد: استغفار و اخلاص و صلاة بر پیامبر خدا(ص) گفته شده است.
باید یاد خدا خصلت انسان شود
نفس و روان انسان ویژگیی دارد که چون حالی بر آن عارض گردد؛ و بارها تکرار شود، خوی و صفت روان میشود؛ برای مثال اگر کسی ترسو شده – به یقین – آغازی داشته است؛ یعنی بار نخست، ترس او برای مثال سایه ضعیفی بر روان انسان بارها تکرار شود، خوی و صفت روان میشود؛
بررسی واژههای پس از سوره حمد
پس از توضیح سوره حمد باید واژگان دشواری را که در تشهد و دیگر ذکرها وجود دارد، به اختصار توضیح دهیم، تا در میان تفسیرِ ذکرها و وردها، توقف پیش نیاید.
آغاز نماز با «الله اکبر» است. واژه «اکبر» میتواند صفت مشبهه یا اسم تفضیل باشد. در این باره اختلاف نظر وجود دارد. اگر صفت مشبهه باشد، یعنی خدا متصف به کبریاست؛ و اگر اسم تفضیل باشد، نخست باید گمانی در نظر گرفته شود. اگر گمان کنیم دیگران نیز دارای کبریا هستند، کبریای خدا بزرگترین است. مانند: أحکم الحاکمین. در حقیقت حاکمی جز خداوند وجود ندارد؛ اما اگر گمان کنیم که حاکمانی هستند، خدا أحکم الحاکمین است؛ یعنی او حاکم واقعی است؛ یا «خیر الرازقین» در حقیقت روزیدهنده جز خداوند وجود ندارد؛
تفسیر سوره حمد
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾ (٢٦): معنای حمد و رب العالمین توضیح داده شد. در این عنوان، پیوند میان آنها شرح داده شده است. هنگامیکه گفته میشود: الحمد للهادی؛ یعنی چون هادی است حمدش میکنیم. پس در ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾ دو امر ارزشمند است: یکی این که لفظ الله آورده شده؛ و الله ذاتیاست که صفات جلال و اکرام دارد؛ پس بی در نظرگرفتنِ یک صفت خاص با همین کلیت و اجمال، مستحق حمد است؛ و در برابرش بایستی موضع حمد گرفت. پس از آن که – به طور عام – استحقاق حمد را برای او بیان کرد، تعبیر رب العالمین آورده میشود؛ زیرا گفتیم به هریک از این دو دسته از صفات – جداگانه – نیز حمد تعلق میگیرد.
مقدّمه
الحمد لله ربّ العالمين وصلّى الله وبارك على محمّد وعلى آل محمّد.
از آن جاییکه نماز ارزش ویژه دارد، به یاری خدا در باره آن مطالبی را به اختصار بیان کردهایم. با درآمدی بر نماز و تفسیر سوره فاتحه سخن را آغاز نمودهایم. تا هنگام شرح فلسفه نماز، بحثها فراوان و از هم گسسته نباشد.
میدانیم که انسان برای بندگی آفریده شده است:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاريات: ٥٦](١).
بندگی، یعنی فرمانبرداری بیچون و چرا از دین خداوند. دین الهی، مجموعه قانونهایی است که انسان را برای به کارگیری درست مظاهر رحمت خداوند در زمینه تزکیه نفس هدایت میکند؛ یعنی انسان از لحظه پانهادن به دوران آگاهی تا زمانیکه میمیرد، باید در زندگیاش از پروردگارش بیچون و چرا فرمانبرداری نماید؛ چون برای این هدف آفریده شده است.
فراموش کردن مسؤولیت از روی جهل یا ستم:
خداوند، خالق و آمر موجودات است و انسان و جهان آفرینش، مخلوق و مأمور هستند. قرار بر این بود که انسان نیز همانند دیگر مخلوقات، مطابق فرمان خداوند به سوی سرانجام معیّن خویش حرکت کند؛ اما متأسّفانه انسان از روی جهل و یا ستم، این وظیفه را فراموش نمود و با این فراموشکاری و انحراف، نسبت بیهودهکاری را در خلق انسان -معاذ الله- به خداوند میدهد. چنین انحرافی جرم بسیار سنگینی است و بیگمان تصحیح این انحراف نیز مستلزم تلاش و فعالیت همهجانبهای خواهد بود.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل